ماجراهای متعدد یک دامپزشک می باشد که زندگی اش حومه شهر در دهه 1930 تا 1940 یورکشایر، انگلستان است..
این فیلم داستان دختربچه ای را روایت میکند که در خلال جنگ جهانی دوم ، اقدام به دزدیدن کتاب های متنوع و اهدای آن به دیگران می کرد...
قاضي هيل به علت فشار نخست وزير براي تبرئه کردن متهمان يک پرونده به ميلتون مهاجرت مي کند. ميلتون يک شهر صنعتي است که کارخانه هاي پارچه بافي بزرگي در آن قرار دارد. صاحبان اين کارخانه ها علناً کارگرانشان را استثمار مي کنند. قاضي هيل دختري به نام مارگارت دارد. مارگارت در اولين برخورد با صاحبان يکي از کارخانه ها به نام آقاي تورنتون به عمق شقاوت او پي مي برد، اما آقاي تورنتون به او علاقه مند مي شود و سعي دارد که دير يا زود از خانم مارگارت خواستگاري کند. اما با توجه به جو پارچه بافي روابط آنها تيره تر مي شود...
