وکیلی که درگیر یک پرونده قتل شده است، یک شبه تبدیل به یک شیاد بدنام و نابغه می شود تا با یک توطئه بزرگ مبارزه کند و زنده بماند.
جونگ تائه هون (کیم سانگ کیونگ) پزشک ارشد یک مرکز تروما در یک بیمارستان است. پسرش به دلیل بیماری ریوی ناگهان از پا در می آید. خیلی زود ، همسرش هان گیل-جو (سئو یانگ هی) به طور ناگهانی به دلیل همان بیماری ریوی می میرد. جونگ ته هون تلاش می کند تا یک ارتباط مشترک بین بیماری های آنها پیدا کند. جونگ ته هون متوجه می شود که چندین سال است که افراد زیادی به بیمارستان ها مراجعه کرده اند و...
کیم دو گی ( Lee Je Hoon ) فارغ التحصیل آکادمی نیروی دریایی بوده ، اما زندگی او وقتی که مادرش توسط یک قاتل زنجیره ای به قتل میرسد دچار تغییر می شود. بعد از آن او وارد شرکت Rainbow شد و به عنوان راننده تاکسی مشغول به کار می شود. او صرفا یک راننده تاکسی معمولی نیست بلکه به کمک متخصص آی تی ، گو یون و کانگ ها نا، یک وکیل پرشور و شوق، از جانب قربانی هایی که قانون نتوانسته حق آن ها را بگیرد، انتقام میگیرد…
چا دال گون (لی سونگی) که رویای بازیگر اکشن شدن رو در سر داره از یک حادثه هواپیما جون سالم به در میبره و مسیر زندگیش تغییر میکنه و درگیر توطئه های پنهان میشه و قصد داره فساد ملی رو آشکار کنه؛ گوهاری (سوزی) برای حمایت از مادر و خواهر کوچک ترش بدنبال به دست آوردن شغل ثابت افسر عمومی هست که در نهایت به عنوان مامور NIS استخدام میشه…
یک گانگستر افسانهای و بازنشسته پس از اینکه همسرش به طور مرموزی ربوده میشود ، تصمیم میگیرد دوباره به تنهایی وارد میدان نبرد شود و همسرش را نجات دهد و…
یک پلیس مخفی که خود را به عنوانی زندانی جا زده، سعی میکند به یک زندانی که کنترل زندان و یک سندیکای جرم و جنایت را در دست دارد، نزدیک شود و...
بو یونگ جو یک جراح معروفه که ناگهان ناپدید میشه و هیچکس نمی‌دونه چه اتفاقی افتاده. بو یونگ جو الان به عنوان “معلم کیم” زندگی میکنه و اسم خودش رو گذاشته دکتر رمانتیک، او از تنهایی و زندگی در انزوا لذت میبره. کانگ دونگ جو به خاطر اینکه کسی رو زمین بزنه دکتر میشه و یون سئو جون هم به خاطر اینکه توجه یک نفر رو به دست بیاره دکتر میشه. بعد از اینکه اونها با معلم کیم آشنا میشن درباره ارزش‌های زندگی و راحتی و آسودگی خاطری که عشق بهشون میتونه بده پی میبرن…
زمانی که یک ویروس زامبی در کُره‌ی جنوبی پخش میشود، تعدادی از مسافران قطارِ سئول به بوسان برای زنده ماندن با موانع سر راهشان دست و پنجه نرم میکنند...
یک بیماری واگیر دار در سطح شهر سئولِ پخش می شود و دولت نیز میخواهد آنجا را با خاک یکسان کند، در این بین گروهی از افراد باقی مانده اند که برای زنده ماندن تلاش میکنند...
کیم جونگ دائه و بیک یانگ جی هر دو پدر و مادر خود را از دست داده بودند و برادر قسم خورده هم شدند. آنها در یئونگ دونگ مستقر شدند تا با جمع کردن زباله ها امرار معاش کنند و به حیات خود ادامه دهند. وقتی از آن ها خواسته شد که مکان یئونگ دانگ را ترک کنند و همه نقل مکان کنند، این دو از هم جدا شدند. پس از گذشت 3 سال یکدیگر را ملاقت می کنند و هر دو در دو گروه گانگستر قرار می گیرند و مورد سوء استفاده دیگر گروه ها قرار می گیرند...
