جوسلین یک تاجر موفق، اما خودخواه و زن ستیز است. او سعی می کند یک زن جوان زیبا را با تظاهر به معلولیت اغوا کند تا اینکه او را به خواهر ویلچری اش معرفی می کند...
یک پیرمرد خسیس اجازه میدهد یک دانشجوی جوان بدون دادن اجاره در آپارتمانش زندگی کند اما در ازای این کار، دختر جوان باید مراسم ازدواج پسر آن پیرمرد را به هم بزند...
بازرس پلیسی به نام میشل اپارویر در مورد جنایتی که مربوط به کلاس آموزش رقصی بر محوریت مربی معلول و کاریزماتیک آنجا "آلن وولف"، که به نظر می رسد علیرغم معلولیت با برخی از شاگردانش درگیر است، تحقیق می کند.
ویک 13 ساله که یک دانش آموز جدید در دبیرستانش می باشد، طولی نمیکشد که با پسری بنام "پنلوپ" آشنا می شود و آنها به شدت عاشق یکدیگر می شوند. از آنجایی که پدر و مادر ویک معلول هستند، زمانی که ویک و پنلوپ می خواهند یه یک مهمانی بروند پای مادربزرگ به داستان باز می شود و...
در ساحلی در نیس ، فرانسوا با پگی مرموز ملاقات می کند و عاشق او می شود. به دنبال وی به یک ویلا ، او با مارک ، وکیل آشنا می شود که رابطه عجیبی با این دختر دارد. مارک به فرانسوا می گوید که پگی معتاد به مواد مخدر است: او مردانی را که به او نزدیک می شوند می کشد.
"استانیسلاس پریواین" جامعه شناس جوانی است که بر روی پایان نامه ای درباره زنان مجرم کار می کند.او در زندان با "کامیل" دیدار می کند تا با او مصاحبه کند."کامیل" متهم به قتل معشوق خود و همسر اوست. او شروع به تعریف کردن داستان زندگی اش میکند و...
«آرتور» (براسور)، دوستش «فرانتس» (فري) و محبوبه ي او، «اوديل» (کارينا)، را متقاعد مي کند تا پول هاي موجود در گنجه ي خانه ي «ويکتوريا» (کولپين)، عمه ي «اوديل» را بدزدند....
« پروفسور ژنهسیه » ( پییر براسور ) ، جراح پلاستیک مشهور به دنبال ترمیم صورت دخترش ( اسکوب ) است که در اثر تصادفى از شکل افتاده است . حالا دستیار پروفسور ( والى ) ، دانشجویان پاریسی اى را که صورتشان شباهتهایى به « کریستیان » دارد ، به خانه ى دکتر میکشاند …
