در سال 1944،یک کلنل آلمانی قطاری را با گنجینه های فرانسوی پر کرده و به آلمان می فرستد.نیروهای مقاومت باید بدون صدمه زدن به محموله قطار را متوقف کنند...
"پروفسور هنری فاوست" پس از پنجاه سال به عنوان یک کیمیاگر بازنشسته شده اما هیچ چیز در مورد رازهای طبیعیت نمی داند. در این هنگام خدمتکار "لوسیفر" در مقابلش ظاهر شده و به او جوانی و یک زندگی جدید می دهد. اما با این جوانی علاقه او از علم به سمت زنان می رود و...
"ژان" یک نظامی سرگردان، برای ترک کشور شبانه به یک بندر کوچک می رود. او با "نلی"، دختری هفده ساله و یک سگ برخورد می کند. او عاشق "نلی" شده و به او می آموزد چگونه روی پای خود بایستد...
وقتی "ژولیت" با "ژان" ازدواج می کند برای زندگی به کشتی او می آید.در کنار آنها فقط دو خدمه زندگی می کنند.او که از زندگی روی رودخانه خسته شده با رسیدن به پاریس او تصمیم می گیرد زندگی شبانه مردم را ببیند و...
"بادو" به داخل رود سند می پرد. او توسط آقای "لستینگویس"، فروشنده کتابی مهربان که به او سرپناه می دهد، نجات می یابد و...
صندوقداری به نام "موریس لگرند" با زنی به نام "ادل" ازدواج می کند.بر حسب اتفاق او با "لوسیان" آشنا شده و تبدیل به معشوقه پنهانی اش می شود.او تصور می کند در نهایت عشق واقعی را پیدا کرده اما "لوسیان" عاشق شخص دیگریست...
در سال 1431، ارتش اشغالگر انگلستان محاكمهاى فرمايشى برپا مى كند تا رهبر نيروهاى مقاومت فرانسه، زنى روستايى به نام « ژان » ( فالكونتى )، را به قتل برسانند.
