یک زن ثروتمند از اوهور ایست ساید منهتن تلاش می کند تا با هویت جدید خود و جنسیت خود مقابله کند ، پس از شانزده سال شوهرش او را به خاطر یک زن جوان تر ترک کرد...
چیساتو و ماهیلو دو دختر دبیرستانی هستند که در شرف فارغ التحصیلی هستند. همچنین هر دو قاتلان بسیار ماهری هستند. وقتی سازمانی که برای آن کار می کنند به آنها دستور می دهد که در یک اتاق مشترک باشند، رابطه بین آنها تیره تر می شود...
اما، دختر لانا، از لندن بازمیگردد و خبر میدهد که ماه آینده ازدواج میکند. اوضاع زمانی پیچیدهتر میشود که لانا متوجه میشود مردی که قلب اما را ربوده، پسر همان مردی است که سالها پیش قلب او را شکسته بود.
آدرین به ویلایی در مدیترانه می رود.او که در تعطیلات به سر می برد قصد انجام کاری را ندارد.او ویلا را با دوست خود دنیل و دختری ناشناس هایدی به اشتراک گذاشته است.هایدی عاشقان زیادی دارد.اما با گذشت زمان آدرین بیشتر و بیشتر به او علاقه مند می شود...
چهار روزنامهنگار زن که هر حرکت رژه نامزدهای ریاستجمهوری ناقص را دنبال میکنند، دوستی، عشق و رسوایی پیدا میکنند که میتواند نه تنها ریاستجمهوری بلکه کل دموکراسی ما را در این راه از بین ببرد.
گروهی از پادکستها قصد دارند در مورد ناپدید شدن مرموز سه غریبه در یک شهر ایرلندی تحقیق کنند. اما زمانی که آنها شروع به کشیدن ریسمان می کنند، داستانی بسیار بزرگتر و عجیب تر از آنچه تصور می کردند پیدا می کنند.
در حالی که کشور ژاپن بعد از پایان جنگ جهانی دوم برابر صفر شده است، سر و کله ای گودزیلا پیدا میشود تا وضعیت اسفناک این کشور را تا منفی یک، پایین تر بکشاند...