این فیلم داستان زنی بی خیال و احمق را روایت میکند که تصمیم می گیرد به همراه مادرش برای تعطیلات به اکوادور سفر کند، اما در آنجا اتفاقاتی غیرمنتظره انتظارشان را می کشد...
داستان این فیلم از جایی آغاز می‌شود که گرگ سسترو رویای تبدیل شدن به یک بازیگر را در سر می‌پروراند و از این رو در کلاس‌های بازیگری شرکت کرده است. وی پس از مدتی با تامی ویسائو آشنا می‌شود که نترس و جاه‌طلب است. این دو به زودی تبدیل به دوستانی صمیمی می‌شوند و برای دنبال کردن رویایشان در بازیگری به لس آنجلس می‌روند. اما پس از اینکه نمی‌توانند در این راه موفق شوند ، تصمیم میگیرند تا اینبار خودشان فیلمی را بسازند و اکران کنند و این در حالی است که آنها هیچ سر رشته‌ای از سینما ندارند و…
هنگامی که خواهر مدیر عامل یک حذب کریسمس شعبه ای را تهدید به تعطیلی میکند آن ها برای جلب توجه بیشتر تصمیم به تغییر سیاست کاری خود میگیرند...
داستان سریال در مورد یک زوج جوان می باشد که خیال می کردند می توانند بدون داشتن تعهد به یکدیگر و پایبند بودن به قوانین خاصی زندگی راحتی داشته باشد و یا حتی الامکان از آنها اجتناب کنند، اما در نهایت مجبور می شوند خود را با تمام تلخی و شیرینی های زندگی وفق دهند...
سریال در شهری عاری از هرگونه انسان روایت می شود، شهری که کاملاً در اختیار حیوانات است. داستان در مورد زندگی روزمره و مشکلات و چالش هایی است که حیوانات این شهر با آن روبرو می شوند...
جان هالر پس از اینکه باخبر می‌شود مادرش بیمار شده و قرار است عمل جراحی شود، مجبور می‌شود به خانه برگردد و با خانواده‌ی به هم ریخته‌ی خود روبرو شود...
در شب سال نو میلادی، سه دوست صمیمی که از دیرباز در کنار یکدیگر هستند تصمیم می گیرند شب را نیویورک سپری کنند و به دنبال جام مقدس جشن کریسمس بگردند...
مارنی ( سوزان ساراندون ) یک بیوه‌ی سالمند است که با دخترش لوری ( رُز بایرن ) به لس آنجلس می آید به امید اینکه بتواند پس از مرگ شوهرش، زندگی جدیدی را آغاز کند...
گوردن (کالین کویین) به دو دخترش، اِمی و کیم، می گوید که در حال جدا شدن از مادرشان می باشد. گوردن سعی می کند به دو دختر کوچکش این موضوع را تفهیم کند که جدایی اش از مادر بچه ها به این دلیل هست که تک همسری معنی ندارد و آدمها باید در ارتباطاتتشان آزاد باشند و به یک نفر بسنده نکنند! حال سالها از آن جریان می گذرد و اِمی (اِمی شومر) تبدیل به نویسنده جوانی شده که به اعتقادات پدرش پایبند مانده است. اِمی مشروبات الکلی زیادی مصرف می کند و با افراد زیادی وارد رابطه می شود اما هرگز به رابطه پایبند نمی ماند و سراغ فرد دیگری می رود. با اینحال وی با یک دکتر جذاب به نام آرون (بیل هیدر) آشنا می شود که باعث برهم ریختن معادلات ذهنی اش درباره عشق می شود و...
داستان درمورد یک خانواده تایوانی هست که زندگی خود را در آمریکا ادامه میدهند...
