«جی» و «باب» پی میبرند کتاب مصوری که دوستشان قبلا با الهام گرفتن از زندگی آن دو منتشر کرده، قرار است به زودی تبدیل به فیلم شده و روی پرده سینما برود. آن ها تصمیم می گیرند سازندگان فیلم را پیدا کرده و کارشان را متوقف کنند...
جنگ جهاني دوم، پس از حمله ي ژاپني ها به پرل هاربر. دو دوست دوران کودکي به نام هاي «ريف مکولي» (افلک) و «دني واکر» (هارتنت)، زني (بکينسيل) را که هر دو به او علاقه مند هستند پشت سر مي گذراند و رهسپار انجام مأموريت بمباران توکيو مي شوند.
مردی بلیت های هواپیمای خود را با مرد دیگری عوض می کند که آن مرد در سقوط همان هواپیما کشته میشود. از طرفی او عاشق زن آن مرد مرده می شود ...
زمانی که پدر یوسف به او جامه ای زیبا داد باعث نفرت برادرانش شد و آن ها تصمیم گرفتند تا او را در بیابان رها کنند. پس از سالیانى که یوسف در زندان گذراند، لطف و عنایت الهى باعث شد که یوسف از زندان خارج شده و به یکى از بلند پایهترین مسندهاى دنیوى تکیه زند و…
اون (لری دیوید) همه چی داره:یه زن دوست داشتنی،دوستای خوب،موفقیت کامل، خونه عالی...چه چیزی میتونه توی زندگی لری اشتباه پیش بره ؟...
«رادي» (افلک)، خلافکار خرده پا، پس از آزادي از زندان خود را به جاي هم سلولي فوت شده اش جا مي زند تا بتواند با «اشلي» (ترون) - دوست دختري که او از طريق نامه نگاري پيدا کرده - همراه شود. همه چيز خوب پيش مي رود تا اين که «رادي» با «گابريل» (سينيسي)، برادر «اشلي»، آشنا مي شود که قصد سرقت از کازينويي در ميشيگان را دارد...
یک دانشجو که بتازگی ترک تحصیل کرده است شغلی بعنوان یک دلال بدست میاورد و این شغل خیلی سریع او را در مسیر موفقیت قرار می دهد، اما کار او به اندازه ای که بنظر می رسد قانونی نیست...
دو فرشته شرور که به زمین رانده شده اند، اکنون سعی دارند با یافتن یک راه گریز، دوباره به بهشت بازگردند. گرچه در صورتی که در کارشان موفق شوند، تمام نسل بشر از بین خواهد رفت.
مردی که در آستانه ازدواج است، بعد از این که هواپیمایش هنگام بلند شدن از زمین دچار سانحه می شود، با یک زن شگفت انگیز آشنا می شود...
داستان چند فرد بیست و چند ساله که سعی می کنند با روابط، تنهایی، میل و روان رنجوری های فردی خود کنار بیایند...
