مجموعا آثار ادی فالکو Edie Falco

94%

92%

96%

381K 9.2/10

این سریال داستان یک خانواده ایتالیایی ساکن نیو جرسی است که به فعالیت های مافیایی خلاف مشغول هستند. تونی سوپرانو به عنوان رییس این گروه (خانواده) انتخاب می شود . شخصیت او در خانه پدری عاطفی و مهربان و در بیرون از خانه یک جنایتکار و بیماری روانی است...

64%

75%

67%

94K 7/10

«فردي هفلين» (استالون) کلانتر شهرکي در نيوجرزي است که بسياري از مأموران اداره ي پليس نيويورک هم ساکن آن جا هستند. «مو تيلدن» (دنيرو)، بازرس اداره ي پليس نيويورک، در تحقيقاتش درباره ي تعدادي پليس فاسد و کلاهبردار، به اين شهرک و کلانترش، «فردي هفلين» مي رسد. «هفلين» با «تيلدن» هم کاري مي کند و رفته رفته پي مي برد که برخي از قهرمانان زندگي اش چندان هم زندگي وارسته اي ندارند…

%

92%

96%

98K 8.7/10

سريال به يکي از زندانهاي خيلي پيشرفته که سيستم امنيتي قوي داره مربوط ميشه. داستان سریال به فرار زنداني ها مربوط نیست و بيشتر به اتفاقات داخل زندان و ارتباط پرداخته میشه. اين زندان با ديگر زندانها فرق داره چراکه داراي يک قسمتي است بنام E-city که در اين محوطه زندانيان آزادند ولي هر حرکت آنها توسط نگهبان ها کنترل ميشه.

67%

%

%

37K 6.9/10

این فیلم داستان زندگی «هاوارد استرن» می باشد که گوینده رادیویی مشهوری بوده است. او از دیترویت به واشنگتن می آید و آینده شغلی اش به کلی زیر و رو می شود...

%

79%

68%

8K 6.6/10

سال 1930، شهر نیویورک. یک خانواده ی خلافکار قدرتمند میان جنگ مرگبار بین اتحادیه ها و کارفرمایان قرار می گیرند....

%

%

%

10K 6.4/10

دانشجویی از نیویورک که فلسفه میخواند پس از آنکه به یک خون آشام تبدیل میشود تا با شرایط جدید زندگیش و همچنین عطش بی پایانش برای خون کنار بیاید ...

%

95%

83%

39K 7.4/10

«ديويد شاين» (کيوساک) مي خواهد نمايش نامه اي را روي صحنه ببرد، ولي سرمايه ي لازم را ندارد و مجبور است به سردسته ي يک باند تبهکار متوسل شود که مي خواهد محبوبه ي سبک مغزش، «آليونيل» (تيلي) را روي صحنه ببيند. «چيچ» (پالمينتري)، محافظ «آليو» هم بايد در تمام مدت تمرين هم راه «ديويد» باشد و «ديويد» آرام آرام پيشنهادهاي سازنده اي درباره ي نمايش نامه از «چيچ» دريافت مي کند...

67%

%

%

5K 7.2/10

"جاش هاتون" پس از سپری کردن دوران محکومیت خود به جرم قتل، او به زادگاه خود بازگشته و با "آدری هوگو" برخورد می کند. هیچکس دقیقا به یاد نمی آورد او چه کاری انجام داده اما همه بخصوص پدر "آدری" از او دوری می کنند و...